صبح ستاره باران
چقدر این شعر استاد کدکنی با صدای استاد شجریان دلنشینه:
ای مهربان تر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینۀ نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران
باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری زین سایه برگ مگریز
کاینگونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی به روزگاری مهری نشسته در دل
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سر خیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زینگونه یادگاران
وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
ای مهربان تر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینۀ نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران
باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری زین سایه برگ مگریز
کاینگونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی به روزگاری مهری نشسته در دل
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سر خیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زینگونه یادگاران
وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
1 پیام:
13:54:54 | March 25th 2005
از سير در بلاگ نوشتهاي زيباي شما در کنار قالب دل انگيز آن بسيار لذت بردم. گرچه هنوز زياد به بلاگ نويسي عادت نداريد اما مطمئنم که خيلي زود به يکي از بهترينها بدل خواهيد شد. چراکه اهل قلميد و چه جايي بهتر از اينجا؟
[صفحهی اصلی]