از رنجی که میبریم
اسد عزیز از من خواسته است، متن فراخوان کانون نویسندگان ایران برای گردهمایی فردا (امروز) سهشنبه در برابر زندان اوین را در وبلاگم منتشر کنم. چشم، این وظیفهی من است:
مردم آزادهی ایران، سازمانهای مدافع حقوق بشر!
ناصر زرافشان هشتمین روز اعتصاب غذای دردناک خود را میگذراند و در خطر جدی مرگ قریبالوقوع است. ناصر زرافشان مبتلا به بیماری حاد کلیوی است و هر لحظه بر وخامت بیماری او افزوده میشود. ما از همهی مردم، نهادهای فرهنگی و اجتماعی درخواست میکنیم که درگردهمایی اعتراضی تحصن کنندگان، از ساعت چهار تا شش بعد از ظهر روز سهشنبه بيست و چهار خرداد هشتاد و چهار در برابر در بزرگ زندان اوین شرکت کنند.
کانون نويسندگان ایران - ٢٢/٠٣/٨٤
اما سه نکته:
1- دوست خوبی پرسید که چرا اکثر مطالبی که می نویسم سیاسی ست؟ و من پاسخ دادم، بسیاری از این موارد که تا به حال نوشتم، برای خود من بعد سیاسی چندانی ندارد و بیشتر جنبهی انسانی آن برایم اهمیت دارد.
دریغ که نفس کشیدن هم در فضای امروز جامعهی ما تعبیری سیاسی دارد.
2- در تجمع یکشنبه، بین زمین و هوا گرفتار بودیم. از سویی پلیس اجازهی رفتن به محل اصلی را نمیداد و از سوی دیگر، در سمت ما شعارهایی داده میشد که هیچ ربطی به موضوع تجمع نداشت. نه اینکه آن شعارها مورد تائید من باشد یا نه، اما موضوع اصلی تجمع چه بود؟ امروز هم قرار است این اتفاق تکرار شود؟
3- امیدوارم امروز دیگر بمبی در این شهر منفجر نشود. نمیدانم انفجار آن سه بمب در تهران در همان روز تجمع (یکشنبه) اتفاقی بود یا نه. اما خطاب به آقای بمبگذار: بگذارید در محیطی بدون خشونت فریادمان را بزنیم. بمبگذار جان! شما یکی از بزرگترین سدهای دموکراسیخواهی در کشور هستید. راحتمان بگذارید.
مردم آزادهی ایران، سازمانهای مدافع حقوق بشر!
ناصر زرافشان هشتمین روز اعتصاب غذای دردناک خود را میگذراند و در خطر جدی مرگ قریبالوقوع است. ناصر زرافشان مبتلا به بیماری حاد کلیوی است و هر لحظه بر وخامت بیماری او افزوده میشود. ما از همهی مردم، نهادهای فرهنگی و اجتماعی درخواست میکنیم که درگردهمایی اعتراضی تحصن کنندگان، از ساعت چهار تا شش بعد از ظهر روز سهشنبه بيست و چهار خرداد هشتاد و چهار در برابر در بزرگ زندان اوین شرکت کنند.
کانون نويسندگان ایران - ٢٢/٠٣/٨٤
اما سه نکته:
1- دوست خوبی پرسید که چرا اکثر مطالبی که می نویسم سیاسی ست؟ و من پاسخ دادم، بسیاری از این موارد که تا به حال نوشتم، برای خود من بعد سیاسی چندانی ندارد و بیشتر جنبهی انسانی آن برایم اهمیت دارد.
دریغ که نفس کشیدن هم در فضای امروز جامعهی ما تعبیری سیاسی دارد.
2- در تجمع یکشنبه، بین زمین و هوا گرفتار بودیم. از سویی پلیس اجازهی رفتن به محل اصلی را نمیداد و از سوی دیگر، در سمت ما شعارهایی داده میشد که هیچ ربطی به موضوع تجمع نداشت. نه اینکه آن شعارها مورد تائید من باشد یا نه، اما موضوع اصلی تجمع چه بود؟ امروز هم قرار است این اتفاق تکرار شود؟
3- امیدوارم امروز دیگر بمبی در این شهر منفجر نشود. نمیدانم انفجار آن سه بمب در تهران در همان روز تجمع (یکشنبه) اتفاقی بود یا نه. اما خطاب به آقای بمبگذار: بگذارید در محیطی بدون خشونت فریادمان را بزنیم. بمبگذار جان! شما یکی از بزرگترین سدهای دموکراسیخواهی در کشور هستید. راحتمان بگذارید.
4 پیام:
!سلام
خبرچين به اين مطلب شما داده است. موفق و پيروز باشيد!
باهات موافقم...در مورد بمب گذاری، اینها واقعا تازه نیست و خود بمب گذار را هم نمیشه اغلب متهم کرد چون معمولا شستشو مغزی هستند باید به اونی گفت که ریموت دستشه!
!فرهنگ عزيز، سلام
آن کسی که بمب گذاشته، مثل جريان قتل های زنجيره ای، می خواست همين منظور را برساند که شما هم ما را راحت بگذاريد تا به کارمان مشغول باشيم
در ضمن خواهش می کنم کُد وبلاگت را یونی کد بکن وقتی باز می کنيم، از همان ابتدا نوشته ها مشخص باشند
موق باشی!
آسمون جان؛
درست میگویی. در کل منظور من هم، همان اندیشهایست که این جریان را هدایت میکند.
آقای درویشپور عزیز؛
موافقم.
در مورد کد، الان نمیدانم باید چه کار بکنم؛ ولی چشم در اسرع وقت انجام میدهم و ممنون از یادآوریتان. از دوستان اگر کسی در این مورد اطلاعی دارد، ممنون میشوم که بنده را راهنمایی کند: Farhang78@Gmail.com
[صفحهی اصلی]