رفیق! نیفتی
از آن سوی بام افتادن یعنی همین این. کاش الپر عزیز توضیح میداد که منظورش از ما کیست؟ و چه کسی این نمایندگی را به ایشان اعطا نموده برای این مرزبندی جدید؟
از این که بگذریم، الپر نشان داد که نگاه بیشتر اصلاحطلبان درون حاکمیت به رای و خاستگاه شهروند ایرانی، نگاهی ابزاری و برای رسیدن به اهداف جناحی بوده است: "طيفي از مسائل، از جمله مهمترين آنها وضعيت اكبر گنجي، باعث شده بود كه اصلاحطلبان نتوانند راه خود را از تحريميان جدا كنند و مرزبندیها و اختلافات خود را شفاف سازند...".
الپر عزیز اگر اگر به ساختار جناح تو آسیبی وارد میشود، ایراد در آنکه ضربه میزند، نیست؛ ایراد و نقص در ساختار آسیبپذیر جناح توست. اما تو همچنان ضعف را در جای دیگر میبینی. خود دانی...
الپر جان نوشتهات نشان میدهد هنوز از شوک انتخابات بیرون نیامدهای و هنوز نفهمیدهای که اگر مردم روزی به جناح اصلاحطلب رای دادند، رای به نفی همین خطکشیها، مرزبندیها و درجهبندیها در جامعه بود و اگر دیروز همین جناح شکست خورد، بهخاطر ناتوانیتان در عمل به وعدهها بود (گذشته از اینکه امروز میبینیم، چندان هم به آن شعارها اعتقادی ندارید).
من دو طیفی را که یکیشان میپندارد با وبلاگ میتوانند انقلاب کنند و آنیک که همچنان فکر میکند وبلاگها، برنامههای ماهوارهای فارسیزبان و در کل طیف تحریم با این به اصطلاح انقلاب خود باعث شکست خود در انتخابات شدند، دو روی یک جریان میبینم. جریانی که چشم بر روی واقعیات امروز بسته و اصرار شدیدی هم برای این چشم بسته راه رفتن خود دارد.
پ. ن. 1: این پست تکراری است. اما گفتم یکبار دیگر بنویسم.
پ. ن. 2: کلمهی "خاستگاه" را به اشتباه "خواستگاه" نوشته بودم، که با تذکر دوست خوب و نکتهسنجم مسعود برجیان آن را تصحیح کردم.
از این که بگذریم، الپر نشان داد که نگاه بیشتر اصلاحطلبان درون حاکمیت به رای و خاستگاه شهروند ایرانی، نگاهی ابزاری و برای رسیدن به اهداف جناحی بوده است: "طيفي از مسائل، از جمله مهمترين آنها وضعيت اكبر گنجي، باعث شده بود كه اصلاحطلبان نتوانند راه خود را از تحريميان جدا كنند و مرزبندیها و اختلافات خود را شفاف سازند...".
الپر عزیز اگر اگر به ساختار جناح تو آسیبی وارد میشود، ایراد در آنکه ضربه میزند، نیست؛ ایراد و نقص در ساختار آسیبپذیر جناح توست. اما تو همچنان ضعف را در جای دیگر میبینی. خود دانی...
الپر جان نوشتهات نشان میدهد هنوز از شوک انتخابات بیرون نیامدهای و هنوز نفهمیدهای که اگر مردم روزی به جناح اصلاحطلب رای دادند، رای به نفی همین خطکشیها، مرزبندیها و درجهبندیها در جامعه بود و اگر دیروز همین جناح شکست خورد، بهخاطر ناتوانیتان در عمل به وعدهها بود (گذشته از اینکه امروز میبینیم، چندان هم به آن شعارها اعتقادی ندارید).
من دو طیفی را که یکیشان میپندارد با وبلاگ میتوانند انقلاب کنند و آنیک که همچنان فکر میکند وبلاگها، برنامههای ماهوارهای فارسیزبان و در کل طیف تحریم با این به اصطلاح انقلاب خود باعث شکست خود در انتخابات شدند، دو روی یک جریان میبینم. جریانی که چشم بر روی واقعیات امروز بسته و اصرار شدیدی هم برای این چشم بسته راه رفتن خود دارد.
پ. ن. 1: این پست تکراری است. اما گفتم یکبار دیگر بنویسم.
پ. ن. 2: کلمهی "خاستگاه" را به اشتباه "خواستگاه" نوشته بودم، که با تذکر دوست خوب و نکتهسنجم مسعود برجیان آن را تصحیح کردم.
2 پیام:
فرهنگ عزيز، مثل هميشه متين و منطقی نوشتی و باهات موافقم
عالی.
[صفحهی اصلی]