این "پنجرهها"ی ساده و دوستداشتنی
اگر آب دستتان است یا اگر در حال وبلاگ خواندنید یا حتی اگر مشغول وبلاگ نوشتنید، کار را رها کنید و این تئاتر را از دست ندهید!
"پنجرهها" به کارگردانی فرهاد آییش (و همچنین نوشتهی خودش) تئاتری بسیار ساده است و همانطور که در سایت آن نوشته شده: «پنجرهها تصویری است طنزآلود از زندگی؛ 9 زندگی که در 9 آپارتمان به موازات هم تصویر میشوند...».
"آقا بزرگ" (با بازی استاد علی نصیریان) - پیرمردی تنها و بدون فرزند - بزرگ خانوادهایست که با ثروت خود بستگانش را در یک ساختمان جمع کرده و هریک از این خانواده ها به نوعی با مشکلی در زندگی روبهرو هستند؛ و این مشکلات در گمان هریک از آنها ریشه در مسائل مالی دارد...
طراحی صحنه برای من بسیار جذاب و به گونهای بود که من تماشاچی را حتی قبل از شروع نمایش به استقبال آن برد.
عنصر شاخص دیگر در "پنجرهها" استفاده از موسیقی در متن نمایش بود که به جذابیت نمایش دوچندان میافزود و بهعلاوه مانع از یکنواختی آن میشد.
در میان بازیگران به نظر من بازی فرهاد آییش همتا نداشت و به قولی بنده شگفتزدهی قدرت بازیگری وی در این نقش شدم. بازی و کار سروش صحت نیز برای من قابلتوجه بود و حس میکردم نسبت به سایر بازیگران تسلط کاملتری بر نقش خود و همینطور حرکاتش دارد. بازی محمدرضا جوزی من را بهیاد سایر بازیهایی که از وی دیدهام، میانداخت ("بیتوس بیچاره" و "در مصر برف نمیبارد") و البته از بازی وی (و اغراق هایش) لذت بردم. تا فراموش نکردم: جای فهیمه راستکار در این نمایش خیلی خیلی خالی بود...
"پنجرهها" نمایشی ساده است که شاید حرف جدیدی برای گفتن ندارد؛ اما تکرار بعضی حرفها که در روزمرهگی زندگی روزانهی خود فراموش کردهایم، برای من بسیار دلنشین بود؛ مثل آنجا که آقابزرگ به ما میگوید مثل برف سفید و سبک باشیم.
پ. ن. 1: یک نمایشگاه عکس از همین تئاتر در سالن انتظار تئاترشهر برقرار است (که البته بنده به حساب خیلی به موقع رسیدن! فرصت تماشای عکسها را از دست دادم).
پ. ن. 2: خرید بلیط این نمایش به صورت اینترنتی: [+]!!!
پ. ن. 3: راستی چرا بسیاری از هنرمندان ما حتی، یک صفحهی شخصی شامل یک زندگینامهی مختصر و کارنامهی هنری ندارند؟ خیلی پرت گفتم، نه؟
لینکهای مرتبط:
- "اسکول" شدهایم / چرکنویس
- تئاتر... / دغدغههای دو دختر 18ساله
- فقط يک ماه تمرين برای باز شدن پنجرهها / تئاتر ما
- گفتوگو با مائده طهماسبی دربارهی انتخاب بازیگران پنجرهها / ساینا
- نشست مطبوعاتی نمایش "پنجرهها" / خبرگزاری مهر
و
- گفتوگو با فرهاد آئيش نويسنده و كارگردان نمايش «پنجرهها» / شرق
- یادداشتی بر نمایش «پنجرهها» نوشته و کار «فرهاد آییش» / سینا آذین
- پنجرهها به روایت دوربین دات نت: [1][2][3][4][5] (لینک از هفتان)
- پیشنهادی برای تعطیلات آخر هفته: پنجرهها / زن روزهای ابری
- پنجرهها برای چه گشوده شدهاند؟ / یک پنجره
- گزارش شنیداری نمایش پنجرهها / پندار
- عکسها و یادداشت آرش عاشورینیا از نمایش پنجرهها (کسوف)
- پنجرهها بهروایت زیتون
"پنجرهها" به کارگردانی فرهاد آییش (و همچنین نوشتهی خودش) تئاتری بسیار ساده است و همانطور که در سایت آن نوشته شده: «پنجرهها تصویری است طنزآلود از زندگی؛ 9 زندگی که در 9 آپارتمان به موازات هم تصویر میشوند...».
"آقا بزرگ" (با بازی استاد علی نصیریان) - پیرمردی تنها و بدون فرزند - بزرگ خانوادهایست که با ثروت خود بستگانش را در یک ساختمان جمع کرده و هریک از این خانواده ها به نوعی با مشکلی در زندگی روبهرو هستند؛ و این مشکلات در گمان هریک از آنها ریشه در مسائل مالی دارد...
طراحی صحنه برای من بسیار جذاب و به گونهای بود که من تماشاچی را حتی قبل از شروع نمایش به استقبال آن برد.
عنصر شاخص دیگر در "پنجرهها" استفاده از موسیقی در متن نمایش بود که به جذابیت نمایش دوچندان میافزود و بهعلاوه مانع از یکنواختی آن میشد.
در میان بازیگران به نظر من بازی فرهاد آییش همتا نداشت و به قولی بنده شگفتزدهی قدرت بازیگری وی در این نقش شدم. بازی و کار سروش صحت نیز برای من قابلتوجه بود و حس میکردم نسبت به سایر بازیگران تسلط کاملتری بر نقش خود و همینطور حرکاتش دارد. بازی محمدرضا جوزی من را بهیاد سایر بازیهایی که از وی دیدهام، میانداخت ("بیتوس بیچاره" و "در مصر برف نمیبارد") و البته از بازی وی (و اغراق هایش) لذت بردم. تا فراموش نکردم: جای فهیمه راستکار در این نمایش خیلی خیلی خالی بود...
"پنجرهها" نمایشی ساده است که شاید حرف جدیدی برای گفتن ندارد؛ اما تکرار بعضی حرفها که در روزمرهگی زندگی روزانهی خود فراموش کردهایم، برای من بسیار دلنشین بود؛ مثل آنجا که آقابزرگ به ما میگوید مثل برف سفید و سبک باشیم.
پ. ن. 1: یک نمایشگاه عکس از همین تئاتر در سالن انتظار تئاترشهر برقرار است (که البته بنده به حساب خیلی به موقع رسیدن! فرصت تماشای عکسها را از دست دادم).
پ. ن. 2: خرید بلیط این نمایش به صورت اینترنتی: [+]!!!
پ. ن. 3: راستی چرا بسیاری از هنرمندان ما حتی، یک صفحهی شخصی شامل یک زندگینامهی مختصر و کارنامهی هنری ندارند؟ خیلی پرت گفتم، نه؟
لینکهای مرتبط:
- "اسکول" شدهایم / چرکنویس
- تئاتر... / دغدغههای دو دختر 18ساله
- فقط يک ماه تمرين برای باز شدن پنجرهها / تئاتر ما
- گفتوگو با مائده طهماسبی دربارهی انتخاب بازیگران پنجرهها / ساینا
- نشست مطبوعاتی نمایش "پنجرهها" / خبرگزاری مهر
و
- گفتوگو با فرهاد آئيش نويسنده و كارگردان نمايش «پنجرهها» / شرق
- یادداشتی بر نمایش «پنجرهها» نوشته و کار «فرهاد آییش» / سینا آذین
- پنجرهها به روایت دوربین دات نت: [1][2][3][4][5] (لینک از هفتان)
- پیشنهادی برای تعطیلات آخر هفته: پنجرهها / زن روزهای ابری
- پنجرهها برای چه گشوده شدهاند؟ / یک پنجره
- گزارش شنیداری نمایش پنجرهها / پندار
- عکسها و یادداشت آرش عاشورینیا از نمایش پنجرهها (کسوف)
- پنجرهها بهروایت زیتون