[Email] [Messenger] [Flickr] [Orkut] [Xml]
این شرح بی‌نهایت

[Ping Site]
[TrackBack]

Monday, December 26, 2005

عادت کرده‌ایم!

امروز - پنج دی ماه - دومین سالگرد فاجعه‌ زلزله‌ی بم است. آن روز‌های پر از درد و مصیبت را کسی فراموش نمی‌کند. نظیر این فجایع باز هم در کشور ما تکرار شد و خواهد شد. این دیگر رسمی‌ست در کشور ما. ما هر لحظه باید منتظر یک اتفاق باشیم، یک فاجعه، یک مصیبت. شب خوابیده باشیم و احتمال دهیم که زلزله بیاید و صبح را نبینیم؛ ظهر مشغول دیدن برنامه‌ی تلویزیون باشیم و بعید ندانیم که یک فروند C130 به ساختمان‌مان برخورد نکند؛ صبح دختر کوچک‌مان به‌همراه دوستان هم‌کلاسی‌اش از سمت مدرسه به اردوی یک روزه برود و احتمال داشته باشد که عصر خبر دهند که همگی در استخر پارک غرق شده‌اند. هیچ‌وقت هیچ چیز بعید نیست و فاجعه بخشی از زندگی ما ایرانیان شده است. مقصری هم وجود ندارد، اگر هم وجود داشته باشد همان پرتقال‌فروش سر محل است که همیشه باید پیدایش کنیم. عادت کرده‌ایم و زود فراموش می‌کنیم. فاجعه این‌جاست!

Wednesday, December 21, 2005

...

پائیز
با آن همه رنگ‌های گرم رفت.

تا کدام برف زمستانی
سیاهی آن خاطره را بپوشاند؟

تا کدام نسیم بهار
زخم‌های این تنهایی سرد را
نوازش‌گر باشد...

شب یلدا - 1383